شاخص های علم سنجی
شاخص چیست ؟
- متغییرهای قابل اندازه گیری که دارای وجه مشترک هستند .
- جنبه هایی را که مستقیما" قابل اندازه گیری نیستند ولی قابل تحقیق هستند،منعکس می کنند. ( کیفیت، عملکرد، پیشرفت، سودمندی، اثرگذاری و...)
- شواهدی هستند بر وجود یک شرایط مشخص و یا نشان می دهند نتایج محقق شده اند یا خیر
- به عنوان ابزارهای تحلیل، سیاستگذاران را در تصمیم گیری یاری میرسانند.
شاخص های علم سنجی
اساس کارعلم سنجی بر بررسی چند متغییر پایه استوار است که برخی آن رابه طورساده شامل دو مقوله انتشارات علمی و میزان استنادهایی می دانند که به آنها تعلق می گیرد .
درسطحی خاص ترمی توان گفت تمامی شاخص های علم سنجی مبتنی بر چهار متغییر پدیدآورندگان ،تولیدات وانتشارات علمی ،ارجاعات و استنادهایی است که به آثار تعلق می گیرد .علم سنجی بر آن است تا با بررسی تک تک این متغییرها یا ترکیبی مناسب از آنها، ماهیت وویژگی های علم پژوهش را نمایان سازد )براون ودیگران، 1374)
یکی از رایج ترین ومعتبرترین شاخص های علم سنجی شاخص استناد است .به طوری که در تحلیل های استنادی که مهمترین روش علم سنجی است، مطالعه استنادها و روابط استنادی میان مدارک، یکی از معیارهای اساسی سنجش عملکرد علمی پژوهشگران به حساب می آید .
از مهمترین شاخص های علم سنجی که برمبنای شاخص استناد و تحلیل استنادی شکل گرفته اند می توان به ضریب تاثیر (شامل ضریب تاثیر مجلات ،ضریب تاثیر رشته،ضریب تاثیر کشورها و..(، شاخص فوریت، نیم عمر متون علمی یا کهنگی متون، شاخص هرش، شاخص جی،شاخص وای، تاثیر متیو و روش های سنجش علم در کشورهای مختلف اشاره کرد.
شاخص های سنتی
شاخص های ضریب تاثیر( شامل ضریب تاثیر مجلات )، نیم عمر متون علمی یا کهنگی متون، شاخص فوریت، ضریب تاثیر 5 ساله، Eigen factor score و میزان تاثیرگذاری مقاله به عنوان شاخص های سنتی در تحلیل استنادی وعلم سنجی مورد بررسی قرار می گیرند.
ضریب تاثیر
ضریب تاثیر یکی از رایج ترین شاخص های سنتی تحلیل استنادی است و با عنوان های دیگر مانند ضریب تاثیر مجلات، نفوذ مجلات، نرخ استناد و تاثیر هم شناخته می شود(Diodate,1994) از اصطلاح ضریب تاثیر نخستین بار برای کمی سازی انتشارات در نمایه استنادی علوم ویرایش سال 1963 استفاده شد. این نمایه با عنوان مجله گزارش های استنادی در ضمیمه نمایه استنادی علوم منتشر شد و در حال حاضر به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات موسسه اطلاعات علمی شناخته می شود. بهره گیری از ضریب تاثیر برای مطالعه میزان تاثیرگذاری یک مجله در ارتباط با مجلات دیگر و به طور کلی معیار و شاخص اندازه گیری تاثیر انتشارات علمی را گارفیلد در سال 1995 مطرح کرد. وی اظهار نمود که عامل تاثیر یک مجله را می توان با محاسبه نسبت بین تعداد استنادهای دریافتی به مقالات انتشار یافته در طول یک دوره زمانی معین به دست آورد. این شاخص در موارد مختلفی مانند رتبه بندی و ارزشیابی کشورها، دانشگاه ها و دانشمندان استفاده می شود. یکی از دلایل استقبال از این شاخص دسترس پذیری آسان داده های مورد نیاز برای محاسبات مربوطه است ( 2004،Buela-Casal.)
ضریب تاثیر مجلات با استفاده از فرمول زیر قابل محاسبه است:
شاخص نیم عمردر متون علمی یا قاعده کهنگی متون
کهنگی و تازگی اطلاعات در بهره گیری از آن تاثیر زیادی دارد و احتمال استفاده از منابع اطلاعاتی با گذشت زمان کاهش می یابد. بیشترین میزان استنادها به مقالات تازه چاپ شده است این شاخص نقش زمان را در بهره وری از اطلاعات روشن می کند و نشان می دهد که با گذشت زمان از میزان سودمندی مقالات و کتاب ها کم می شود. نیم عمر عبارت است از مدت زمانی که درطول آن نصف ارجاعات یک مجله منتشر شده اند (عصاره،1384، ص 277)
با کمک مطالعات کهنگی نیم عمر یا میان عمر استنادها محاسبه می شوند علومی که بیشتر جنبه نظری دارند( مانند ریاضیات ) دارای نیم عمر طولانی تری اند ودر مقابل علومی که به اطلاعات تازه و روزآمد و مباحث نوین و تکنولوژی وابستگی بیشتری دارند دارای نیم عمر تقریبا کوتاهی هستند. از نیم عمر مجلات یا شاخص کهنگی به منظور اندازه گیری میزان استفاده از مدرک در طول زمان استفاده می شود این مطالعات در مدیریت مجموعه و توسعه خدمات اطلاعاتی مناسب به کاربران کاربرد دارد (اسکندریه، 1389).
شاخص فوریت
شاخص فوریت با روشی شبیه ضریب تاثیر مجلات محاسبه می شود. شاخص فوریت از شاخص های ویژه ارجاع یا استناد است که آن را نشریه گزارش های استنادی به طور منظم منتشر می کند و به منظور تعیین سرعت استناد مقالات یک مجله، استفاده می شود. به عبارتی شاخص فوریت یک نشریه، ارجاعات دریافت شده طی سالی را که موضوعات و مقالات مورد ارجاع قرار گرفته منتشر شده اند، بررسی و ارزیابی می کند. از این رو اهمیت این شاخص، به طور معنادار، از شاخص ضریب تاثیر مجلات کمتر است( براون و همکاران، 1374).
شاخص فوریت در نشریه استنادی به این صورت محاسبه می شود:
ضریب تاثیر 5 ساله
ضریب تاثیر پنج ساله میزان استنادها در سال جاری به مقالات منتشر شده در پنج سال اخیر است. برای اندازه گیری بهتر ضریب تاثیر مجلات در زمینه هایی که در آن یک مقاله پژوهشی زمان بیشتری را می طلبد تا به طور مطلوبی شناسانده شود و مورد استناد قرار گیرد، اندازه گیری ضریب تاثیر پنج ساله شاخص مناسب تری است(Farasa, 2010).
Eigen factor score
یکی از امکانات ISI است Eigen factor score. و نفوذ مقاله در تکمیل نمودن ضریب تاثیر و سایر معیارها در JCR نقش موثری داشته و باعث گستردگی افق ارزیابی مجلات شده است. Eigen factor score نشانگر آن است که یک استناد از یک مجله با کیفیت بالا ارزش بیشتری در مقایسه با استنادهای متعدد در مجلاتی معمولی دارد. محاسبه Eigen factor score در مقایسه با ضریب تاثیر پیچیده است. نکته در اینجاست که Eigen factor score میزان کلی سهم یا ارزش یک مجله را در جامعه علمی تعیین می کند در حالی که ضریب تاثیر میانگین تاثیر یک مقاله را که در مجله مورد نظر چاپ شده تعیین می کند. عامل تاثیر عاملی وابسته به زمان است و استنادهای یک مجله را در فاصله زمانی 2 ساله بررسی نموده و روی تک تک استنادها در مجله تاکید می کند. از نقاط قوت عامل تاثیر آن است که ساده و مستقیم است و به آسانی قابل درک است. Eigen factor score را می توان اینگونه تعریف کرد: که تاثیر کلی مجله را در بین سایر نشریات آکادمیک یا به صورت مقایسه ای، ارزش تمام مقالات چاپ شده در یک مجله طی یک سال را اندازه گیری می کند . Eigen factor score تنها استنادات خام به یک مجله را بررسی نکرده بلکه اهمیت مجلاتی که به مجله مورد نظر استناد نموده اند را نیز بررسی می کند. به بیان دیگر Eigen factor score مجله X به صورت درصد تمام استنادهای با ارزشی است که مجله X از تمام مجلات دیگر موجود در JCR دریافت نموده است Eigen factor score. در بازه زمانی 5 ساله اندازه گیری مراجع علمی مجلات را با کمک شبکه های استنادی بهم ارتباط می دهند. الگوریتم رتبه بندی Eigen factor score با استفاده از کل ساختار شبکه اهمیت هر یک مجله را تعیین نموده و در حوزه های موضوعی مختلف وارد می شود، خوداستنادی ها نیز حذف می شود. به این ترتیب خوانندگان زنجیره های استنادی را از یک مجله به مجله دیگر دنبال می کنند. باید توجه نمود که مجلاتی با نفود محسوب می شوند که به طور معمول توسط مجلات با نفوذ دیگر استناد شوند(Farasa, 2010).
میزان تاثیرگذاری مقاله
میزان تاثیر گذاری مقاله با کمک ساختار شبکه استنادی، برای ارزیابی هر مجله براساس اطلاعات JCR محاسبه می شود. این عامل خود استنادی ها را در محاسبه منظور نمی کند(Farasa, 2010).
شاخص های جدید
به منظور ارزیابی دانشمندان و آثار علمی ایشان پیشنهادها و فرمول های جدیدی برای سنجش علمی ارائه گردیده است که با تلفیق کمیت و کیفیت علم تولید شده، دقت و صحت سنجش و ارزشیابی برونداد علمی را افزایش می دهد و می توان آن ها را به عنوان معیار ارزیابی پژوهشگران مورد توجه و استفاده قرار داد. این شاخص ها و شیوه های جدید را به طور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد گروه اول آن ها که به عامل تاثیر دلبستگی نشان می دهند و برای رفع کاستی ها یا نرمال سازی آن، پیشنهاد می کنند. دسته دوم از پایگاه استنادی علوم تنها برای شمارش استنادها استفاده می کنند و برای محاسبات خود شاخص ها و معیارهای دیگری دارند (عصاره، 1388).
شاخص هرش
مدت ها از ضریب تاثیر مجله برای تعیین کیفیت مقاله استفاده می شد اما مسئله این است که احتمالا با کیفیت ترین مقالات که تاثیر علمی فراوانی در حوزه علمی خود داشته اند لزوما در مجلاتی منتشر نمی شوند که ضریب تاثیر بالایی دارند برای رفع ایراد های وارد بر این شاخص های علم سنجی جی .ای. هرش (2005) استاد فیزیک دانشگاه کالیفرنیا در مقاله ای با عنوان شاخصی برای سنجش برونداد علمی پژوهشی پژوهشگران به صورت انفرادی شاخص جدیدی با عنوان شاخص هرش یا به اختصار شاخص اچ را برای ارزیابی و اندازه گیری بروندادهای علمی پژوهشگران معرفی نمود. شاخص اچ نشان می دهد که: هریک از پژوهشگران به تنهایی چه نقشی در پیشبرد و گسترش مرزهای علوم در حوزه های مختلف دانش بشری دارند؟ از آنجا که شاخص اچ تنها مقالاتی را شامل می شود که تعداد استناد به هریک از آنها برابر اچ یا بیشتر از آن است، نسبت به تعداد کل استنادها به مقاله های پژوهشگر که به تمامی مقالات دارای استناد نظر دارد) شاخص متعادل تری است). شاخص اچ یک پژوهشگر شامل اچ تعداد از مقالات اوست که به هر کدام از آنها دست کم اچ بار استناد شده باشد. یعنی اگر یک نویسنده 6 مقاله داشته باشد که به هرکدام دست کم 6 بار استناد شده باشد. شاخص اچ آن نویسنده 6 خواهد بود. اگر تعداد مقالات همان نویسنده بیشتر از 6 مقاله و تعداد استناد به آنها کمتر از 6 مقاله باشد در شاخص اچ وی تاثیری نخواهد داشت. بدیهی است هرچه عدد اچ بزرگتر باشد نشان توان علمی و تاثیرگذاری بیشتر یک پژوهشگر بر علم خواهد بود(Hirsh, 2005). این شاخص با استفاده از شمارش استنادها به حاصل کار یک پژوهشگر در طول حیات او امتیاز می دهد. برای بدست آوردن عدد اچ پس از انجام جستجو باید مقالات را برحسب استناد به ترتیب نزولی مرتب کرد و شماره مقاله را با تعداد استنادها مقایسه کرد تا تعداد استناد مساوی یا بیشتر از شماره مقاله باشد . شماره آن مقاله نشان دهنده عدد اچ نویسنده است. اندازه گیری دقیق شاخص اچ به جامعیت پایگاه اطلاعاتی مورد جستجو بستگی دارد به طوری که شاخص اچ به دست آمده از پایگاههای اطلاعاتی گوگل اسکولار، اسکوپوس و وب آو ساینس یکسان نیست. پایگاه وب آو ساینس مهم ترین و معتبرترین منبع برای به دست آوردن این شاخص است. به طوری که نتایج کار هرش و پژوهشگرانی که این شاخص را بسط و گسترش داده اند بر اطلاعات این پایگاه مبتنی است. با توجه به اهمیت استفاده از این شاخص امکان اندازه گیری خودکار شاخص هرش در ویرایش جدید وب وجود دارد. به طور مثال برای یافتن شاخص اچ فردی پس از انجام جستجو چنانچه روی گزینه گزارش استنادی (Citation Report)کلیک کنید نتایج به صورت دو نمودار تعداد مقالات نوشته شده و تعداد استنادها به تفکیک سال نمایش داده می شود با کلیک بر view تمامی استنادها به کل مقالات نویسنده را مشاهده می کنید و با کلیک بر رو ی نمایش بدون خود استنادی ها (view without self citation ) تعداد مقالات خوداستنادی از فهرست استنادها پالایش می شود در نهایت عدد نشان داده شده در مقابل اچ ایندکس عدد اچ نویسنده خواهد بود. در مورد نقاط قوت و ضعف شاخص هرش در منابع مختلف بحث شده است. به عقیده روسو(2007) از ویژگی های این شاخص محاسبه ی ساده آن است که می تواند برای هر سطح به کار برده شود و یک شاخص قدرتمند محسوب می شود. عمرانی(1386) نیز به نقل از کلی و جنیونز برخی ویژگی های این شاخص را اینگونه برمی شمارند:" دوره زمانی کارپژوهشگر را در محاسبات لحاظ کرده، از برجسته کردن مقالات پراستناد و کم استناد چشم پوشی و کل را محاسبه می کند".
اما این شاخص نقاط ضعفی هم دارد که برخی از آنها عبارتند از : محدود به تمام انتشارات نویسنده می شود؛ زمینه ی استنادهای دریافت شده را تشخیص نمی دهد، نتایج محاسبه ی آن بستگی به میزان کامل بودن پایگاه اطلاعاتی مورد نظر دارد و برای تعداد نویسندگان در یک مقاله محاسبه ای انجام نمی دهد. (Brown, 2009). از دیگر ایرادات وارده بر شاخص h این است که در محاسبه ی آن فقط آن دسته از استنادها مورد توجه قرار می گیرند که مساوی تعداد مقالات باشند و تعداد بیشتر استناد و یا تداوم استناد به این مقالات هیچ تاثیری بر روی مقدار شاخص h نخواهد داشت (Rousseau, 2007). این مسئله وقتی اهمیت پیدا می کند که بخواهیم چند دانشمند را با تعداد استنادهای متفاوت فقط براساس شاخص h بدست آمده شان با یکدیگر مقایسه کنیم. مثلا در میان این محققان با شاخص h مشابه، محققی با تعداد مقالات مشابه و شاخص h مساوی با بقیه، تعداد استناد زیادتری (مثلا 1000 استناد به عبارتی برای هر مقاله اش تقریبا 250 استناد ) نسبت به دیگر محققان داشته باشد. در این حالت به نظر می رسد که مقایسه محققان تنها با تکیه بر شاخص h آن ها کار چندان عادلانه ای نباشد.( Egghe & Rousseau, 2006).
به منظور برطرف نمودن معایب شاخص h، شاخص های تکمیلی و یا شاخص های مشتق از شاخص h توسط دانشمندان مختلف ارائه شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.
شاخص g
یکی از جدیدترین شاخص هایی که برای اندازه گیری کمی برونداد علمی پژوهشگران پیشنهاد شده شاخص جی است که در سال 2006 لئو اگه آن را معرفی کرد. شاخص g گونه تعدیل یافته شاخص هرش است. در این شاخص بر خلاف شاخص هرش به مقالاتی که بیشتر مورد استناد قرار می گیرند، اهمیت بیشتری داده می شود. وی شاخص g را اینگونه تعریف کرده است: شاخص gعبارت است از بیشترین تعداد مقالات که در مجموع دارای g2 استناد یا بیشتر هستند. به هر میزان که تعداد استنادات به مقالات پر استناد پژوهشگری بیشتر باشد شاخص g هم بالاتر خواهد بود. نحوه ی محاسبه شاخص g نیز بدین صورت است که ابتدا تعداد مقالات را به صورت نزولی استنادات مرتب کرده و سپس استنادات را با هم جمع کرده تا جائیکه مقاله g ام ، g2 استناد داشته باشد که در این شاخص بر خلاف شاخص h به مقالاتی که بیشتر مورد استناد قرار می گیرد وزن بیشتری داده می شود. بنابراین اگر شاخص جی دانشمندی برابر 5 باشد به آن معنی است که دست کم مجموع استنادهای 5 مقاله وی 25 استناد بوده است .(Bornmann et al., 2008) واضح است که همیشه h ≤ g خواهد بود. از این رو، دانشمندی که تعداد زیادی مقاله نوشته است و مقاله های او نیز تعداد استنادهای خوبی را دریافت کرده باشند شاخص هرش بالایی به دست می آورد. شاخص جی او نیز اندکی از شاخص هرش بالاتر خواهد شد. به سخنی دیگر، نسبت میان شاخص های جی و هرش نزدیک به یک خواهد بود؛ اما هرگز کمتر از یک نخواهد بود. در همین حال، دانشمندی که تعداد اندکی مقاله دارد که این تعداد کم مقاله، استنادهای زیادی دریافت کرده باشد، شاخص هرش کوچک و شاخص جی بالایی خواهد داشت. در این صورت، اختلاف میان شاخص هرش و شاخص جی بالا خواهد بود. اگر از هر دو این شاخص ها با هم و به طور همزمان برای ارزیابی مقاله های دانشمندان استفاده شود، تصویر جامع تری از موفقیت های دانشمندان بر پایه تعداد انتشارات و تعداد استنادها به دست خواهد آمد (عمرانی، 1386) .
شاخص A
جین سر ویراستار مجله Science Focus روشی جدید برای محاسبه تعداد استنادهای هسته هرش معرفی نموده است. وی در این شاخص متوسط تعداد استنادهای آن دسته از مقالاتی را که مشمول شاخص h شده اند هسته هرش مورد توجه قرار می دهد. از آنجایی که در محاسبه ی این شاخص از متوسط تعداد استنادها استفاده شده است این شاخص به شاخص A شهرت دارد (Jin, 2007). این شاخص به عنوان " میانگین تعداد استناد مقالات در هسته هرش " بیان شده است.
نحوه ی محاسبه ی شاخص A بدین گونه است که اگر شاخص h محققی برابر با 8 و تعداد استنادات هسته ی هرش 80 باشد شاخص A برابر با 8/80 یعنی=10 A خواهد بود. هر چه شاخص h محققی بالاتر باشد شاخص A وی کوچکتر خواهد بود که این می تواند به معنای تاثیرگذاری کم برونداد علمی آن محقق باشد. برای جبران این نقیصه، شاخص R توسط جین و همکارانش مطرح گردید
=A (Bornmann et al., 2008). . where h _ h index, cit _ citation counts
همیشه رابطه مقابل بین شاخص h ، شاخص g و شاخص A وجود دارد. .
A ≥ g ≥ h
شاخص R
شاخص A نیز دارای معایبی است. (مثلا فرض کنیم دانشمند "الف" 20 مقاله منتشر نموده است که یکی از این مقالات 10 بار استناد داشته است و بقیه فقط 1 استناد داشته اند تعداد استنادها 29 .از طرف دیگر دانشمند "ب" نیز 20 مقاله منتشر نموده است که یکی از مقالات وی 10 استناد داشته است و بقیه مقالات 2 بار استناد داشته اند تعداد کل استنادها 48 ).واضح است که کیفیت برونداد علمی دانشند "ب" از دانشمند "الف" بهتر است و این بهتر بودن از شاخص h بدست آمده برای هر یک از آنها مشخص می شود. زیرا شاخص h دانشمند "الف" برابر 1 وشاخص h دانشمند "ب" برابر با 2 است. با این وجود شاخص A دانشمند "الف" 10 و شاخص A دانشمند "ب" برابر با 6 است. در واقع دانشمندی که تولید علمی بهتری داشته به خاطر داشتن شاخص h بالا متضرر شده و شاخص A وی به دلیل بالا بودن شاخص h پایین آمده است به همین دلیل توسط جین و همکارانش شاخص R را مطرح کردند. این شاخص عبارت است از محاسبه ی ریشه دوم مقدار استنادات در هسته هرش که توسط جین و همکارانش مطرح شد. شاخص R تراکم استنادات در هسته ی هرش را اندازه می گیرد و می تواند به تعداد اندکی از مقالات که بسیار زیاد استناد شده اند باشد.(Bornmann et al., 2008)
نحوه ی محاسبه شاخص R عبارت است از محاسبه ی ریشه دوم مقدار استنادات در هسته هرش. شاخص R تراکم استنادات در هسته ی هرش را اندازه می گیرد و می تواند به تعداد اندکی از مقالات که بسیار زیاد استناد شده اند باشد. اگر تعداد کل استنادات هسته هرش را 98 فرض کنیم شاخص R اینگونه خواهد بود:
where h = h index, cit = citation counts
شاخص AR شاخص وابسته به زمان
یکی از معایب ذکر شده برای شاخص h مسئله عدم کاهش آن در طول زمان است. این موضوع یه ویژه برای آن دسته از دانشمندانی که در دوران بازنشستگی هستند و عملا به لحاظ تولید علمی در دوران رکورد به سر می برند مشکل ساز است. برای غلبه بر این نقص شاخص h شاخص AR توسط راسو معرفی شد. در محاسبه شاخص AR سال انتشار مقالات را درنظر می گیرند. در نتیجه مقدار این شاخص متاثر از فعالیت علمی محققان در طول زمان است. این شاخص از تقسیم جذر مجموع استنادات هسته هرش بر تعداد سال های گذشته از اولین انتشار به دست می آید. این شاخص تنها شدت استنادات در هسته ی هرش را اندازه نمی گیرد و از دوره مقالات منتشر شده در هسته استفاده می کند این شاخص نمی تواند افزایش پیدا کند اما می تواند در طول زمان کاهش یابد.(Bornmann et al., 2008) فرمول محاسبه ی آن به صورت زیر می باشد.
where h = h index, cit= citation counts, a = number of years since publishing=AR
شاخص h(2)
این شاخص در سال 2006 توسط کسمولسکی مطرح شد. طبق تعریف شاخصh(2) بالاترین رتبه ای که اولین k مقاله در لیست مقالات مرتب شده براساس تعداد نزولی استنادات است که حداقل ² k استناد را دریافت نموده باشد. بنابراین اگر شاخص h(2) نویسنده ای برابر با 4 باشد به این معنی است که حداقل 4 مقاله ی وی هر کدام حداقل ² 4 استناد یعنی 16 استناد داشته اند. تفاوت بین این شاخص با شاخص g در این است که در محاسبه شاخص g جمع تجمعی تعداد استنادات استفاده می شود ولی در این شاخص فقط تعداد استنادات هر مقاله مورد توجه قرار می گیرد. شاخص h(2) بزرگتر یا مساوی شاخص h است .(Bornmann et al., 2008)
شاخص m
به عنوان توزیعی از تعداد استنادها است که معمولا اریب به میانه است نه میانگین و به عنوان معیاری برای گرایش مرکزی استفاده می شود. بنابراین، به عنوان یک گونه از شاخصa، شاخص m به عنوان متوسط تعداد استنادهای دریافت شده به وسیله ی مقالات ارائه شده در هسته هرش پیشنهاد می شود .(Bornmann et al., 2008)
محاسبه ی شاخص m به صورت متوسط تعداد استنادهای دریافت شده به وسیله ی مقالات ارائه شده در هسته هرش می باشد.
شاخص hw
مشابه شاخص AR است. شاخص hw شاخص h وزن دار به وسیله ی تاثیر استناد که توسط اگه و روسو توسعه یافته و حساس به تغییرات عملکرد است. شاخص hw تعریف می شود به عنوان: جایی که roبزرگترین ردیف شاخص j است به گونه ای که citj ≤ rw( j) می باشد.(Bornmann et al., 2008)
where cit = citation counts, ro = the largest row index j such that rw( j ) ≤ citj =hw
یکی از ویژگی های مهمی که باید در شاخص های علم سنجی از جمله شاخص h وجود داشته باشد، توجه به ماهیت هررشته و تخصص است؛ چرا که به دلیل اینکه ماهیت رشته ها با یکدیگر متفاوت است و از این رو، مقایسه آن ها براساس یک شاخص یکسان صحیح نیست. در واقع می توان گفت که الگوی استنادی وابسته به موضو ع است(Burrell, 2007a).
الگوی استنادی وابسته به متوسط استنادها به یک مقاله در یک زمینه تحقیقاتی، متوسط تعداد مقالات منتشر شده توسط هر دانشمند در یک زمینه علمی، اندازه زمینه موضوعی و یا به عبارت دیگر تعداد دانشمندان در آن زمینه است. به همین دلیل، شاخص h بدست آمده در برخی از موضوعات بالاتر از موضوعات دیگر است(Burrell, 2007).
رشته های تخصصی متفاوت با توجه به ماهیت، از نظر متوسط تعداد مقالات منتشر شده و تعداد متوسط استنادهای مقالات با یکدیگر متفاوت هستند. مثلا در زمینه علوم تجربی نسبت به علوم انسانی و هنر تعداد متوسط مقالات و استنادها بیشتر است. علاوه بر این، اصولا در حوزه علوم انسانی میزان استناد به مقالات کم است و بیشتر برون دادهای علمی در این حوزه به صورت کتاب منتشر می شوند و کمتر به صورت مقاله انتشار می یابند(زلفی گل و کیانی بختیاری، 1386 ) از طرف دیگر در علوم تجربی به دلیل اهمیت روزآمد بودن منابع، اطلاعات بیشتر در قالب مقاله ارائه می شوند تا کتاب و همچنین در این حوزه علمی مقالات بیشتر به صورت کارهای گروهی ارائه می شوند. تحقیقات نشان می دهد هر چه تعداد نویسندگان همکار بیشتر باشد تعداد استنادهای بیشتری به اثر صورت می گیرد. از آنجایی که در علم تجربی کار گروهی رایج تر است، همین مسئله موجب بالا رفتن تعداد استنادها در آن حوزه می شود. همه عوامل فوق باعث می شوند که در این دو حوزه موضوعی توزیع انتشارات- استنادهای متفاوتی با یگدیگر داشته باشند. در نتیجه دانشمندانی که در حوزه علوم تجربی به فعالیت می پردازند، شاخص h بالاتری نسبت به بقیه خواهند داشت. هرش نیز در مقاله خود اشاره نموده است که مقدار شاخص h بدست آمده در زمینه های موضوعی مختلف با یکدیگر متفاوت است. از این رو، اصولا شاخص ها و مصادیق تولید علم برای علوم تجربی و علوم انسانی متفاوت در نظر گرفته شوند (Harzing, 2007).
با توجه به توضیحات ارائه شده به این نتیجه می رسیم که بایستی شاخص h افراد در زمینه های موضوعی مختلف، استانداردهای متفاوتی داشته باشد و باید سایر شرایط مثل موقعیت جغرافیایی را نیز در نظر گرفت.