آیا سازگاری مثبت است یا منفی؟
سازگاری چیست؟
توانایی بدون دردسر فرد برای هماهنگی با شرایط جدید زندگی تغییر یافته ، سازگاری نام دارد. مثل زمانی که وارد دانشگاه می شوید، یا ازدواج می کنید یا در یک محیط کاری شروع به کار کرده اید یا زمانی که تازه صاحب فرزند شده اید. همه اینها نوعی تغییرات مثبت در زندگی است.
ولی آیا سازگاری همیشه مثبت است؟
مسلما نه. زمانی هم مجبور می شوید طلاق بگیرید، امتحانات دانشگاه را با موفقیت پشت سر نمی گذارید، یکی از نزدیکان تان را از دست می دهید، بیکار می شوید و مواردی از این قبیل که بیشتر ما فکر می کنیم منفی هستند.
آیا واقعا همه ما در مورد اتفاقات مثبت یا اتفاقات منفی زندگی اتفاق نظر داریم؟
سازگاری مثل چاقو عمل می کند. می توانید بهترین غذای خوشمزه را با آن تهیه کنید، یا یک جراح با استفاده از انواع چاقوی جراحی می تواند جان بیماری را نجات دهد. ولی یک قاتل چطور؟ او با چاقو چه می کند؟
روش ها و بازخوردهای سازگاری
فرد با دو روش مادی و روانی با سازگاری مواجه می شود. به این معنا که فرد یا در شرایط تغییر قرار می گیرد یا خود تصمیم به تغییر در زندگی اش می گیرد. بنابراین همه شرایط مادی و روحی را برای خود فراهم می آورد تا تغییر با موفقیت به سرانجام برسد.
وقتی امیدوارتر باشید سازگاری بیشتری با شرایط جدید و حتی بد خواهید داشت.
واکنش های سازگاری می تواند مثبت، منفی یا حتی خنثی باشد. درست مانند بسیاری از رفتارها و احساس ها در روانشناسی، در مورد سازگاری هم انسان ها با هم متفاوت برخورد می کنند.
سازگاری به ویژه در زمینه روانشناسی مثبت نگر جایگاه ویژه ای دارد و کانون توجه آن در روانشناسی مثبت نگر معنا دادن و پرورش دادن کارکرد بهینه زندگی فرد است.
فرد ممکن است توانایی زیادی برای تغییر داشته باشد، ولی برای یک تغییر موفقیت آمیز چندان سودمند عمل نکند. یا هر چند فرد در می یابد که تغییر ضروری است ، ولی اطمینان از برداشتن گام های تغییر همیشه با اما و اگر همراه است.
یادمان باشد سازگاری به معنای سازش نیست و مثل بسیاری از مسائل دیگر در دنیا، سازگاری نیز همچون یک پیوستار است. نه صفر است نه صد و نه منهای صد. نه سیاه است نه سفید.
سازگاری یکی از جنبه های هوش است
هوش در روانشناسی جدید تنها به هوش ژنتیکی گفته نمی شود. امروزه اجزای گوناگونی برای هوش تعریف شده است و هر روز یک هوش جدید هم به آن اضافه می شود.
هوش نشان دهنده گنجایش انجام کار است. در مورد سازگاری، گنجایش یعنی زندگی در لحظه اکنون، در همین دم، همین آن. فردی که سطح سازگاری زیادی دارد آینده را چیزی می بیند که با انتخاب های امروزش ساخته می شود. سازگاری حتی زمانی که دور از دسترس به نظر می رسد، به این گونه افراد توانایی نرمش پذیری و پاسخ درست به خواسته ها را در لحظه اکنون می دهد. این افراد هنگامی که خواسته های زندگی در یک زمان آن ها را به سوهای دیگر می کشاند به شیوه شگفت انگیزی خلاقیت دارند و از هدف خود دست برنمی دارند.
برای زمان گذشته هم می دانند که گذشته و نمی توانند کاری کنند. پس با تجربه گرفتن از آن و پیشگیری از اشتباه دوباره بازهم در زمان اکنون زندگی می کنند.
سازگاری بین فردی/اجتماعی
سازگاری همچنین می تواند در روابط بین انسان ها کاربرد زیادی داشته باشد. این سازگاری یک ویژگی فردی است که اجازه می دهد فرد روش خود را تغییر دهد تا بتواند در جامعه شهروند بهتری باشد. برای نمونه، در یک کتابخانه شما آرام تر گفتگو می کنید، در یک مکان مذهبی با احترام رفتار می کنید، ولی در کلاس درس چه بسا بلندتر، غیررسمی و رساتر صحبت می کنید، درست برخلاف کتابخانه یا مکان مذهبی.
خوب است بگوییم سازگاری فردی یعنی: توانایی سازگاری با محیط در حال تغییر.
این که همیشه بتوانید رعایت حال دیگران را بکنید جنبه خوبی است از سازگاری. این توانایی باعث می شود تا همه رابطه ها به احتمال زیاد معنادار و موفقیت آمیز شود و اعصاب کسی هم خرد نشود.
دقت کنید این جا منظور از رعایت حال دیگران این نیست که شما چشم وگوش بسته هر آن چه که برای دیگران مناسب است در نظر بگیرید و خود را نبینید. چند نمونه خوب وملموس می آورم:
- زنی باردار است و شما در اتوبوس جای خود را به او می دهید.
- همکار یا دوستتان گرفتاری خانوادگی دارد و شما آن روز درکش می کنید. با او جروبحث نمی کنید و حتی ممکن است بخشی از کارهایش را انجام دهید یا حداقل در کنارش باشید.
- وقتی در صف هستید نوبت را رعایت می کنید.
خلاصه مطلب
چه زمانی، چه گونه ، چه اندازه، چه چیزی، و چرا؛ پرسش های بسیار مهمی است که هر فردی هنگام سازگاری باید از خود بپرسد تا همیشه بتواند پیامدهای مثبتی از سازگاری به دست آورد.
برخی از افراد این پاسخ ها را از روش آزمایش و خطا به دست می آورند. برخی آن ها را از خانواده یا دوستان نزدیک، و برخی از اجتماع یا جامعه یاد می گیرند.
سازگاری بیش از حد، به نااستواری و هرج ومرج، گم شدن هویت فردی و وابستگی می انجامد. تغییرات بسیار اندک هم که نیاز به سازگاری نداشته باشد، پیامدش سرکشی و سرسختی و مقاومت انسان ها است. برای همین است اگر سازگاری را روی پیوستار در نظر بگیریم این سر و آن سر آن همیشه بخصوص در روابط بین فردی دردسرساز است. پس بهتر است همیشه جایی میانه خط پیوستار را انتخاب کنیم.
همانطور که گفته شد سازگاری مقوله بسیار پیچیده ای است. این که چگونه و کجا سازگاری کنیم و چگونه و کجا سازگاری نکنیم تا زنده بمانیم، انسانی تر و با معناتر زندگی کنیم نکته های بسیار ریز و در خور توجهی است که باید آن ها را یاد بگیریم، یاد بدهیم، مدیریت کنیم و حتی تشویق کنیم.